جدول جو
جدول جو

معنی چپ زدن - جستجوی لغت در جدول جو

چپ زدن
به راه چپ رفتن، به سمت چپ رفتن
تصویری از چپ زدن
تصویر چپ زدن
فرهنگ فارسی عمید
چپ زدن
(اَ دَ اَ تَ)
گمان میکنم بمعنی سیلی و تپانچه زدن باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
در چپ زدن خرد شوی راست
دانی چپ خود ز جانب راست
دانسته شوی بکار دانی
بر سر صحیفۀ معانی.
امیرخسرو (از امثال و حکم).
- خود را به کوچۀ علی چپ زدن، کنایه است از تجاهل کردن درامری یا اظهار آشنائی نکردن با کسی. رجوع به چپ شود
لغت نامه دهخدا
چپ زدن
((چَ زَ دَ))
از راه دیگر رفتن، راه را کج کردن، تندروی در عقاید سیاسی
تصویری از چپ زدن
تصویر چپ زدن
فرهنگ فارسی معین
چپ زدن
چپ کردن، تغییر مسیر دادن، انحرافی رفتن، منحرف شدن (از راه) ، تندروی کردن، افراطی بودن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چک زدن
تصویر چک زدن
سیلی زدن، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی زدن، توگوشی زدن، کشیده زدن، لت زدن، تپانچه زدن، کاز زدن، سرچنگ زدن، صفعه زدن، صفع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپ شدن
تصویر چپ شدن
چپه شدن، واژگون شدن، احول شدن
کنایه از با کسی بد شدن و کینۀ او را به دل گرفتن، دشمن شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
حرف زدن، سخن گفتن، برای مثال هرکجا زلف ایازی دید خواهی در جهان/ عشق بر محمود بینی و گپ زدن بر عنصری (سنائی۲ - ۳۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپه زدن
تصویر چپه زدن
دست زدن، کف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چپ شدن
تصویر چپ شدن
واژگون و منحرف گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چک زدن
تصویر چک زدن
سیلی زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
سخن گفتن، بیهوده و دراز گفتن، پرگویی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
((گَ. زَ دَ))
سخن گفتن، حرف زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چک زدن
تصویر چک زدن
((چُ. زَ دَ))
چنباتمه زدن، چندک زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چک زدن
تصویر چک زدن
((چَ. زَ دَ))
سیلی زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چپ شدن
تصویر چپ شدن
((چَ شُ دَ))
منحرف شدن، واژگون گردیدن، طرف دار سیاست دست چپی شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
Chatting, Chat
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
bavarder, discutant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
mengobrol
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
พูดคุย , คุย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
kuzungumza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
sohbet etmek, sohbet eden
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
おしゃべりする , おしゃべりしている
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
聊天 , 聊天的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
לשוחח , משוחח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
수다를 떨다 , 수다를 떨고 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
plaudern, plaudernd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
बात करना , बात करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
kletsen, aan het praten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
chiacchierare, chiacchierando
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
charlar, conversando
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
балачити , розмовляючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
болтать , беседующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
rozmawiać, rozmawiający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
conversar, conversando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
আড্ডা করা , কথা বলা
دیکشنری فارسی به بنگالی